زمانی به ارزش 100 دلار را برای یک تصمیم 1 دلاری هدر ندهید

چرا طلا همیشه ارزشمند بوده؟

ارسال توسط : کارشناس ایران فاکس / تاریخ : 1401/06/13
چرا طلا همیشه ارزشمند بوده؟

چرا طلا همیشه ارزشمند بوده است؟


بخشی از جذابیت طلا ممکن است خود جذابیت باشد


مقالات زیادی در مورد طلا به عنوان یک سرمایه گذاری مالی وجود دارد، بنابراین در اینجا ما بر جنبه های اجتماعی و روانی طلا تمرکز می کنیم.


چرا طلا همیشه ارزش داشته است؟


برخی از مردم استدلال می کنند که طلا ارزش ذاتی ندارد، این یک اثر وحشیانه است که دیگر ویژگی های پولی گذشته را ندارد. آنها معتقدند که در یک محیط اقتصادی مدرن، ارز کاغذی پول انتخابی است. که تنها ارزش طلا به عنوان ماده ای برای ساخت جواهرات است.


در انتهای دیگر طیف، آنهایی هستند که ادعا می کنند طلا دارایی با کیفیت های ذاتی مختلف است که حفظ آن را برای سرمایه گذاران در پرتفوی خود منحصر به فرد و ضروری می کند . آنها بر این باورند که سرمایه گذاران به اندازه وسایل نقلیه برای سرمایه گذاری در طلا دلایل زیادی برای سرمایه گذاری در طلا دارند.


دوگانگی اساسی طلا


اکثر آنها موافقند که طلا به دلیل همه این دلایل همیشه دارای ارزش بوده است - جزئی از جواهرات تزئینی، گاهی اوقات ارز و به عنوان یک سرمایه گذاری. اما علاوه بر این ارزش‌های مشخص، ویژگی دیگری به طلا اضافه می‌کنیم که اگرچه تشخیص آن سخت‌تر است، اما به همان اندازه واقعی است: رمز و راز آن. بخشی از جذابیت طلا، رمز و راز جذابیت آن است.


در دنیای امور مالی و سرمایه‌گذاری، ما اغلب دوست داریم کلمه «معموم» را در نوک انگشتان پا بگذاریم. با این حال، همانطور که در مورد بیشتر رشته ها صادق است، همیشه جایی برای علم و هنر و حتی رمز و راز وجود دارد.


طلا می تواند یک تجربه شخصی ذهنی را تحریک کند، اما اگر به عنوان یک سیستم مبادله پذیرفته شود، طلا نیز می تواند عینیت یابد.


این دوگانگی معمایی است که منحصر به طلا به عنوان یک کالا است. طلا می تواند چیزی کمی و ملموس باشد، مانند پول و در عین حال، می تواند چیزی زودگذر، مانند یک احساس، حتی مجموعه ای از احساسات را در خود جای دهد. بنابراین، بخشی از دلیل اینکه طلا همیشه دارای ارزش بوده است در روانشناسی و ماهیت تجربه انسانی نهفته است.


طلا می تواند به عنوان چیزی وجود داشته باشد که کمی و ملموس باشد در حالی که تجسم کیفی و زودگذر است.


طلا، فلز احساس خوب


اواسط دسامبر یک روز سرد است. شما در امتداد خیابان پنجم در نیویورک قدم می زنید - چه به تنهایی یا با یک آشنا - تا به ویترین مغازه های تعطیلات نگاه کنید. اواخر بعد از ظهر است و نور نازک زمستانی شروع به محو شدن کرده است. به دلیل خطر بارش برف یا باران امروز حتی قبل از آن تاریک تر است. زنگ‌های ارتش رستگاری به صدا در می‌آیند که کتری قرمز به صدا در می‌آیند. آسمان پایین می آید و در اطراف شما بسته می شود، همانطور که اولین دانه های زمستان پاییز می شوند.


شما می ایستید و توسط پنجره تیفانی کشیده می شوید که دارای چند قطعه طلای مجزا است. اشکال طلای زرد، صورتی و سفید با طراحی بسیار عالی از نمایش عجیب مرجان ها و جانوران زیر آب به چشم می خورد. نورها مانند خورشید می تپند و تابش فلز را تحریک می کنند. ناگهان یک باد تند بلند می شود و باعث می شود که تکه ها سریعتر در اطراف شما بچرخند. "هوم،" شما فکر می کنید، "شکلات داغ؟ " به یک بار هتل نزدیک می‌روید—شاید «سنت رجیس» با شومینه‌ی آشنایش دنج باشد.


خب، شاید شما این تجربه دقیق را نداشته اید. اما منظور را فهمیدی.


چیزی در مورد گرمای طلا بیانگر نیاز انسان ما به آسایش و پرورش است.


در جستجوی فلزی برای پرستش


اجداد ما با روش مبادله ای مواجه بودند که اجرای آن آسان تر از سیستم مبادله ای بود . سکه یکی از این ابزارهای مبادله است. از میان تمام فلزات جدول تناوبی عناصر ، طلا انتخاب منطقی است. ما می‌توانیم عناصری غیر از فلزات را رد کنیم، زیرا ارزهای گازی یا مایع از نظر قابلیت حمل شخصی چندان کاربردی نیستند. این امر باعث ایجاد فلزاتی مانند آهن، مس، سرب، نقره، طلا، پالادیوم، پلاتین و آلومینیوم می شود.


آهن، سرب، مس و آلومینیوم. این فلزات در طول زمان مستعد خوردگی هستند، بنابراین از نظر ذخیره سازی که برای سکه ها لازم است، ارزش خوبی ندارند. و جلوگیری از خوردگی فلزات کار فشرده ای است. آلومینیوم بسیار سبک و غیر قابل توجه است – برای فلز سکه ای که می تواند احساس امنیت و ارزش را القا کند ایده آل نیست.


"فلزات نجیب". پلاتین یا پالادیوم گزینه‌های معقولی هستند زیرا عمدتاً نسبت به عناصر دیگر واکنش نشان نمی‌دهند - یعنی خوردگی کمی ایجاد می‌کنند - اما برای تولید سکه‌های کافی برای گردش بسیار نادر هستند. برای اعطای ارزش به یک فلز، باید مقداری کمیاب باشد - به طوری که همه سکه تولید نمی کنند - اما به اندازه کافی در دسترس باشد تا بتوان تعداد معقولی از سکه ها را برای تجارت ایجاد کرد.


طلا و نقره. طلا خورده نمی شود و می توان آن را روی شعله ذوب کرد و کار با آن و مهر زدن به عنوان سکه را آسان می کند. نقره و طلا فلزات زیبایی هستند که به راحتی به جواهرات تبدیل می شوند و هر دوی این فلزات گرانبها طرفداران خاص خود را در محافل جواهرات ظریف دارند.


طلا، فلز مرموز


اگرچه نقره را می‌توان به روش‌های مختلف جلا داد و بافت آن را به گونه‌ای که نور و چشم را به خود جلب کرد، فلزی مانند طلا باقی نمی‌ماند. برخلاف سایر عناصر، طلا به طور طبیعی دارای مجموعه ای ظریف از رنگ های منحصر به فرد و زیبا است. اتم های طلا در واقع سنگین تر از نقره و سایر فلزات هستند. این ویژگی باعث می‌شود که الکترون‌ها سریع‌تر حرکت کنند که به نوبه خود اجازه می‌دهد تا مقداری از نور به طلا جذب شود - فرآیندی که نظریه نسبیت اینشتین به تشخیص آن کمک کرد.


شاید کیفیت فیزیکی طلا در جذب نور باعث می شود که درخشش خاص آن به معنای واقعی کلمه از درون خود نشات بگیرد.


طلا، روانشناسی و جامعه


اگر اقتصاد مدرن پول کاغذی فرو بریزد، طلا ممکن است فوراً مورد استفاده قرار نگیرد - با ایجاد وحشت و مبارزه مردم برای نیازهای اساسی خود - اما در نهایت استفاده خواهد شد.


انسان ها حیوانات دسته جمعی هستند . ما همراهی با انسان های دیگر (به درجات مختلف) را بر استقلال کامل ترجیح می دهیم. کار گروهی آسان تر از تلاش برای زندگی در زمین به تنهایی است. این ویژگی انسانی ما را وادار می‌کند تا راه‌هایی برای همکاری با یکدیگر پیدا کنیم که به نوبه خود ما را به یافتن راه‌هایی برای تبادل کالا و خدمات به آسانی و کارآمد می‌کشاند.


طلا آسایش پایداری را فراهم می کند . طلا انتخاب منطقی برای این مبادله است. اگر فاجعه ای رخ دهد، به طوری که پول کاغذی و سیستمی که از آن پشتیبانی می کند دیگر وجود نداشته باشد، ما دوباره به طلا خواهیم رفت. مسلماً، طلا یکی از تنها مواد روی زمین است که تمام ویژگی‌های این شغل از جمله پایداری را دارد.


چگونه یک سنجاق طلا می تواند به یک استیک واگو تبدیل شود. یک تکه طلا ممکن است ارزش فیزیکی فوری برای شخصی که آن را در دست دارد نداشته باشد. برای مثال نمی توانند آن را بخورند یا بنوشند. اما اگر جامعه بپذیرد که طلا را به سکه به سیستم مبادله کالا تبدیل کند، آنگاه آن سکه فوراً ارزش پیدا می کند. به عنوان مثال، چیزی که در ابتدا غیرقابل خوردن بود، می تواند به یک شام استیک واگیو تبدیل شود.


چون دیگران بر این باورند که طلا ارزش دارد، شما نیز ارزش دارد. و چون فکر می کنند شما برای طلا ارزش قائل هستید، دیگران نیز برای آن ارزش قائل هستند.





از منظر عنصری، طلا منطقی ترین انتخاب برای وسیله مبادله کالا و خدمات است. این فلز به اندازه کافی برای ایجاد سکه ها فراوان است اما به اندازه ای نادر است که همه نمی توانند آنها را تولید کنند. طلا خورده نمی شود و یک ذخیره پایدار از ارزش ایجاد می کند و انسان ها از نظر فیزیکی و احساسی به سمت آن کشیده می شوند. جوامع و اقتصادها برای طلا ارزش قائل شده اند، بنابراین ارزش آن را تداوم می بخشند.


طلا فلزی است که وقتی دیگر اشکال ارز کار نمی کنند، دوباره به آن می افتیم، به این معنی که طلا همیشه در زمان های سخت و همچنین خوب ارزش خواهد داشت.





خلاصه


• تورم نرخ افزایش سطح کلی قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد است.


• رکود تورمی ترکیبی از تورم بالا و رکود اقتصادی را توصیف می کند که با نرخ رشد آهسته و بیکاری بالا منعکس می شود.


• رکود تورمی در دهه 1970 بدترین عملکرد اقتصاد ایالات متحده از زمان رکود بزرگ را نشان داد.


• دلایل رکود تورمی همچنان بحث برانگیز است و برخی سیاست های مالی و پولی سست و برخی دیگر ریاضت اقتصادی یا شوک های قیمت نفت را مقصر می دانند.


• از زمان تمدن باستانی، از مصریان تا اینکاها، طلا جایگاه ویژه ای از ارزش واقعی و نمادین برای بشریت داشته است.


• طلا علاوه بر این به عنوان پول برای مبادله، به عنوان ذخیره ارزش و به عنوان جواهرات با ارزش و سایر مصنوعات مورد استفاده قرار گرفته است.


• ارزش طلا در نهایت یک ساختار اجتماعی است: ارزشمند است زیرا همه ما قبول داریم که در آینده بوده و خواهد بود.


• با این حال، ویژگی های براق و فلزی طلا، کمیاب بودن نسبی آن و دشواری استخراج تنها بر درک طلا به عنوان یک کالای ارزشمند افزوده است.