زمانی به ارزش 100 دلار را برای یک تصمیم 1 دلاری هدر ندهید

عوامل موثر بر تقاضای کالاهای مصرفی

ارسال توسط : کارشناس ایران فاکس / تاریخ : 1401/06/08
عوامل موثر بر تقاضای کالاهای مصرفی

کدام عوامل اقتصادی بیشتر بر تقاضای کالاهای مصرفی تأثیر می گذارد؟


بخش کالاهای مصرفی شامل طیف گسترده ای از محصولات خرده فروشی است که توسط مصرف کنندگان خریداری می شود، از کالاهای اساسی مانند غذا و پوشاک تا اقلام لوکس مانند جواهرات و لوازم الکترونیکی. در حالی که تقاضای کلی برای مواد غذایی به احتمال زیاد به شدت در نوسان نیست - اگرچه غذاهای خاصی که مصرف کنندگان می خرند در شرایط اقتصادی مختلف می تواند به طور قابل توجهی متفاوت باشد - سطح هزینه های مصرف کننده برای خریدهای اختیاری تر، مانند خودرو و وسایل الکترونیکی، بسته به تعدادی از شرایط اقتصادی بسیار متفاوت است. عوامل اقتصادی که بیشترین تأثیر را بر تقاضا برای کالاهای مصرفی می گذارد، اشتغال، دستمزد، قیمت/تورم، نرخ بهره و اعتماد مصرف کننده است.


چگونه اشتغال و دستمزد بر تقاضای کالاهای مصرفی تأثیر می گذارد


یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر تقاضا برای کالاهای مصرفی، میزان اشتغال است. هرچه افراد بیشتری درآمد ثابتی دریافت کنند و انتظار ادامه دریافت آن را داشته باشند، افراد بیشتری برای خرید مخارج احتیاطی وجود دارند. بنابراین گزارش نرخ بیکاری ماهانه یکی از شاخص های پیشرو اقتصادی است که سرنخ هایی از تقاضا برای کالاهای مصرفی به دست می دهد.


سطح دستمزدها نیز بر هزینه های مصرف کننده تأثیر می گذارد. اگر دستمزدها به طور پیوسته در حال افزایش باشد، مصرف کنندگان عموماً درآمد اختیاری بیشتری برای خرج کردن دارند. اگر دستمزدها راکد یا کاهش یابد، تقاضا برای کالاهای مصرفی اختیاری احتمالاً کاهش می یابد. درآمد متوسط یکی از بهترین شاخص های وضعیت دستمزد کارگران آمریکایی است.


قیمت ها و نرخ بهره


قیمت‌ها که تحت‌تاثیر نرخ تورم قرار دارند، طبیعتاً بر هزینه‌های مصرف‌کننده برای کالاها تأثیر می‌گذارند. این یکی از دلایلی است که شاخص قیمت تولید کننده (PPI) و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) به عنوان شاخص های اقتصادی پیشرو در نظر گرفته می شوند. نرخ تورم بالاتر قدرت خرید را کاهش می‌دهد و این احتمال را کاهش می‌دهد که مصرف‌کنندگان پس از پوشش هزینه‌های اساسی مانند غذا و مسکن، درآمد اضافی برای خرج کردن داشته باشند. برچسب‌های قیمت بالاتر کالاهای مصرفی نیز مانع از هزینه‌ها می‌شود.


نرخ بهره همچنین می تواند به طور قابل توجهی بر سطح هزینه برای کالاهای مصرفی تأثیر بگذارد. بسیاری از کالاهای مصرفی سطح بالاتر، مانند اتومبیل یا جواهرات، اغلب توسط مصرف کنندگان به صورت اعتباری خریداری می شوند. نرخ بهره بالاتر این گونه خریدها را به میزان قابل توجهی گران تر می کند و بنابراین از این هزینه ها جلوگیری می کند. نرخ‌های بهره بالاتر عموماً به معنای اعتبار تنگ‌تر نیز می‌باشد و دریافت منابع مالی لازم برای خریدهای عمده مانند خودروهای جدید را برای مصرف‌کنندگان دشوارتر می‌کند. مصرف کنندگان اغلب خرید اقلام لوکس را به تعویق می اندازند تا زمانی که شرایط اعتباری مطلوب تری در دسترس باشد.


اعتماد مصرف کننده


اعتماد مصرف کننده عامل مهم دیگری است که بر تقاضا برای کالاهای مصرفی تأثیر می گذارد. صرف نظر از وضعیت مالی فعلی خود، مصرف کنندگان زمانی که نسبت به وضعیت کلی اقتصاد و آینده مالی شخصی خود اطمینان دارند، تمایل بیشتری به خرید مقادیر بیشتری از کالاهای مصرفی دارند. سطح بالای اعتماد مصرف کننده می تواند به ویژه بر تمایل مصرف کنندگان به خرید عمده و استفاده از اعتبار برای خرید تأثیر بگذارد.


به طور کلی، تقاضا برای کالاهای مصرفی زمانی افزایش می یابد که اقتصاد تولید کننده کالا در حال رشد باشد. اقتصادی که رشد کلی خوبی را نشان می دهد و چشم انداز مستمری برای رشد ثابت دارد، معمولاً با رشد متناظر تقاضا برای کالاها و خدمات همراه است.


اثر دست نامرئی


مصرف کنندگان در آن شرکت می کنند، به راهنمایی کمک می کنند و در نهایت برخی از خیرین دست نامرئی بازار هستند. از طریق رقابت برای منابع کمیاب، مصرف‌کنندگان به‌طور غیرمستقیم به تولیدکنندگان اطلاع می‌دهند که چه کالاها و خدماتی را ارائه کنند و در چه مقداری باید ارائه شوند. در نتیجه خواسته‌ها، ترجیحات و هزینه‌های جمعی، مصرف‌کنندگان تمایل دارند در طول زمان کالاها و خدمات ارزان‌تر، بهتر و بیشتر را دریافت کنند، در حالی که همه چیز برابر است.


دست نامرئی بازار چیست؟


در علم اقتصاد، اصطلاح «دست نامرئی» برای توصیف مکانیسم‌هایی استفاده می‌شود که منجر به منافع اجتماعی خود به خود در اقتصاد بازار آزاد می‌شود. این فرآیندها «خودجوش» هستند به این معنا که بدون دیکته یک مقام مرکزی، مانند دولت، انجام می‌شوند. این اصطلاح از خطی در کتاب معروف آدام اسمیت ، تحقیق در مورد ماهیت و علل ثروت ملل گرفته شده است.


میلتون فریدمن ، اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو در نیمه دوم قرن بیستم، شاید شناخته شده ترین توصیف از نقش دست نامرئی را ارائه کرد. فریدمن خاطرنشان کرد که این "همکاری بدون اجبار" بود و افراد فردی که بر اساس منافع شخصی خود هدایت می شوند، برای ارتقاء رفاه عمومی جامعه به طور کلی هدایت می شوند که بخشی از قصد آنها نبود.


بیشتر نظم خود به خود بازار از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان مختلف ناشی می شود که می خواهند در معاملات سودمند متقابل شرکت کنند. از آنجایی که همه مبادلات اقتصادی داوطلبانه مستلزم این است که هر یک از طرفین به نوعی، حتی از نظر روانی، منفعت را باور کنند و از آنجا که هر مصرف کننده و تولید کننده رقیبی برای مبارزه دارد، استاندارد کلی زندگی از طریق پیگیری منافع جداگانه افزایش می یابد.


مصرف کنندگان و دست نامرئی


دو مکانیسم اصلی وجود دارد که توسط آنها مصرف کنندگان بر دست نامرئی تأثیر می گذارند - و تحت تأثیر قرار می گیرند. مکانیسم اول از طریق مناقصه رقابتی برای کالاها و خدمات مختلف آغاز می شود. مصرف کنندگان از طریق تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیزی بخرند و چه چیزی را نخرند و با چه قیمت هایی این مبادلات قابل قبول است، ارزش خود را برای تولیدکنندگان بیان می کنند. سپس تولیدکنندگان با یکدیگر رقابت می کنند تا منابع و سرمایه را به گونه ای سازماندهی کنند تا آن کالاها و خدمات را برای سود به مصرف کنندگان ارائه دهند. منابع کمیاب در اقتصاد به طور مداوم برای به حداکثر رساندن کارایی بازآرایی و استفاده مجدد می شوند.


دومین اثر عمده از طریق ریسک‌پذیری، کشف و نوآوری‌هایی حاصل می‌شود که رقبا به طور مداوم به دنبال راه‌هایی برای به حداکثر رساندن سرمایه تولیدی خود هستند. افزایش بهره وری به طور طبیعی کاهش دهنده است، به این معنی که مصرف کنندگان می توانند کالاهای نسبتاً بیشتری را با واحدهای پولی نسبتاً کمتر خریداری کنند. این امر باعث افزایش سطح زندگی می شود و به مصرف کنندگان ثروت بیشتری می دهد حتی زمانی که درآمد آنها ثابت بماند.