زمانی به ارزش 100 دلار را برای یک تصمیم 1 دلاری هدر ندهید

تأثیر افزایش نرخ صندوق های فدرال رزرو بر طلا

ارسال توسط : کارشناس ایران فاکس / تاریخ : 1401/06/13
تأثیر افزایش نرخ صندوق های فدرال رزرو بر طلا

تأثیر افزایش نرخ صندوق های فدرال رزرو بر طلا

بسیاری از سرمایه گذاران و تحلیلگران بازار بر این باورند که از آنجایی که افزایش نرخ بهره اوراق قرضه و سایر سرمایه گذاری های با درآمد ثابت را جذاب تر می کند، پول به سمت سرمایه گذاری های با بازده بالاتر (مانند اوراق قرضه و صندوق های بازار پول) و زمانی که نرخ ها بالاتر می رود از طلا خارج می شود. بنابراین، هنگامی که فدرال رزرو نرخ خود را افزایش می دهد ، ضعف در طلا باید به دنبال داشته باشد.

با این حال، شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد طلا به طور مداوم توسط افزایش نرخ صندوق های فدرال یا بازده خزانه داری تضعیف می شود. علیرغم برخی همبستگی های منفی در دهه 2000، موارد بسیار زیادی از افزایش قیمت طلا و نرخ بهره با هم وجود دارد که نمی توان گفت که نرخ بهره بالا باعث کاهش قیمت طلا می شود.

در نهایت، رابطه بین قیمت طلا و نرخ بهره نامطمئن و ناپایدار است، زیرا طلا در بازارهای جهانی تحت تأثیر نیروهای بسیار فراتر از دسترس فدرال رزرو معامله می شود.

نگاهی تاریخی

با وجود اینکه باور عمومی این است که یک همبستگی منفی قوی بین نرخ بهره و قیمت طلا وجود دارد، بررسی طولانی مدت مسیرها و روندهای مربوطه نرخ بهره و قیمت طلا نشان می دهد که چنین رابطه ای وجود ندارد. همبستگی بین نرخ بهره و قیمت طلا در نیم قرن گذشته، از سال 1970، تنها حدود 28 درصد بوده است و قابل توجه نیست.

مطالعه بازار گاوی عظیم طلا که در دهه 1970 رخ داد، نشان می‌دهد که قیمت طلا تا رسیدن به قیمت بی‌سابقه خود در قرن بیستم درست زمانی اتفاق افتاد که نرخ‌های بهره بالا و به سرعت در حال افزایش بودند. نرخ‌های بهره کوتاه‌مدت که توسط اسناد خزانه یک ساله منعکس می‌شود، در سال 1971 به 3.5% رسید. تا سال 1980، همان نرخ بهره بیش از چهار برابر شد و تا 16% افزایش یافت. در همان دوره، قیمت طلا از زیر 50 دلار در هر اونس به قیمت غیرقابل تصور قبلی نزدیک به 850 دلار در هر اونس رسید. قیمت طلا همبستگی مثبت و قوی با نرخ های بهره داشت و در هماهنگی با آنها افزایش یافت.

یک بررسی دقیق تر فقط حداقل یک همبستگی مثبت موقت را در آن دوره زمانی پشتیبانی می کند. طلا در سال‌های 1973 و 1974، زمانی که نرخ صندوق‌های فدرال به سرعت در حال افزایش بود، بخش اولیه روند صعودی خود را انجام داد. قیمت طلا در سال‌های 1975 و 1976، درست همراه با کاهش نرخ‌های بهره، اندکی کاهش یافت، اما در سال 1978، زمانی که نرخ‌های بهره افزایش شدید دیگری را آغاز کرد، دوباره افزایش یافت.

طولانی شدن بازار نزولی طلا که پس از آن از دهه 1980 آغاز شد، در دوره ای رخ داد که نرخ بهره به طور پیوسته در حال کاهش بود.

در طول بازار صعودی طلا در دهه 2000، با افزایش قیمت طلا، نرخ بهره به طور کلی کاهش یافت. با این حال، هنوز شواهد کمی از همبستگی مستقیم و پایدار بین افزایش نرخ و کاهش قیمت طلا یا کاهش نرخ و افزایش قیمت طلا وجود دارد، زیرا قیمت طلا قبل از شدیدترین کاهش نرخ بهره به اوج خود رسید.

زمانی که نرخ بهره نزدیک به صفر نگه داشته شد، قیمت طلا به سمت پایین اصلاح شد. با توجه به تئوری متعارف بازار در مورد طلا و نرخ بهره، قیمت طلا باید از زمان بحران مالی 2008 به افزایش خود ادامه می داد. همچنین، حتی زمانی که نرخ وجوه فدرال از 1% به 5% بین سال‌های 2004 و 2006 افزایش یافت، طلا همچنان به رشد خود ادامه داد و ارزش آن تا 49% افزایش یافت.

آنچه باعث افزایش قیمت طلا می شود

قیمت طلا در نهایت تابعی از نرخ بهره نیست. مانند اکثر کالاهای اساسی، در بلندمدت تابعی از عرضه و تقاضا است. در حالی که افزایش عرضه می تواند باعث کاهش شدید قیمت طلا شود ، تقاضا در نهایت جزء قوی تر بین این دو است. سطح عرضه طلا به آرامی تغییر می کند، زیرا 10 سال یا بیشتر طول می کشد تا یک ذخیره طلای کشف شده به معدن تولید تبدیل شود. افزایش و افزایش نرخ های بهره ممکن است برای قیمت طلا صعودی باشد، فقط به این دلیل که معمولاً برای سهام نزولی است.

این بازار سهام به جای بازار طلا است که معمولاً بیشترین خروج سرمایه سرمایه‌گذاری را متحمل می‌شود، زمانی که افزایش نرخ‌های بهره باعث جذاب‌تر شدن سرمایه‌گذاری‌های با درآمد ثابت می‌شود. افزایش نرخ بهره تقریباً همیشه باعث می شود که سرمایه گذاران سبد سرمایه گذاری خود را بیشتر به نفع اوراق قرضه و کمتر به نفع سهام متعادل کنند.

بازده اوراق قرضه بالاتر همچنین تمایل سرمایه گذاران را برای خرید سهامی که ممکن است مضرب یا ارزش بالایی داشته باشند را کاهش می دهد. نرخ بهره بالاتر به معنای افزایش هزینه های تامین مالی برای شرکت ها است، هزینه ای که معمولا تاثیر منفی مستقیم بر حاشیه سود خالص دارد. این واقعیت تنها این احتمال را افزایش می دهد که افزایش نرخ ها منجر به کاهش قیمت سهام شود.



دلار آمریکا توسط برخی از سرمایه گذاران به عنوان یک محرک مهم برای قیمت طلا در نظر گرفته می شود زیرا این فلز بر اساس دلار است. وقتی ارزش دلار کاهش می یابد، مصرف کنندگان می توانند طلای بیشتری را با همان مقدار دلار خریداری کنند که منجر به افزایش علاقه خرید (تقاضا) و افزایش قیمت طلا می شود.

وقتی شاخص های سهام به بالاترین حد جدید می رسند، مستعد اصلاحات نزولی هستند. هر زمان که بازار سهام به طور قابل توجهی کاهش یابد، یکی از اولین سرمایه گذاری های جایگزینی که سرمایه گذاران به انتقال پول در آن فکر می کنند، طلا است. به عنوان مثال، قیمت طلا طی سال های 1973 و 1974 بیش از 60 درصد افزایش یافت، در زمانی که نرخ بهره در حال افزایش بود و شاخص S&P 500 بیش از 20 درصد کاهش یافت.



با توجه به تمایلات تاریخی واکنش‌های واقعی قیمت‌های بازار سهام و قیمت طلا به افزایش نرخ بهره، این احتمال بیشتر است که قیمت سهام تحت تأثیر منفی افزایش نرخ‌های بهره قرار گیرد و طلا به عنوان یک سرمایه‌گذاری جایگزین برای سهام سودمند باشد.

بنابراین در حالی که افزایش نرخ بهره ممکن است دلار آمریکا را افزایش دهد و قیمت طلا را پایین بیاورد (زیرا طلا بر اساس دلار آمریکا است)، عواملی مانند قیمت سهام و نوسانات همراه با عرضه و تقاضای عمومی محرک های واقعی قیمت طلا هستند.

خلاصه

• برخی از ناظران بازار معتقدند که نرخ های بهره بالاتر به دلیل افزایش رقابت از سوی سرمایه گذاری های با بازده بالاتر، طلا را کاهش می دهد.

• با این حال، نگاهی بلندمدت به داده های تاریخی نشان می دهد که هیچ رابطه ای بین نرخ ها و طلا وجود ندارد.

• در بسیاری از دهه 1970، قیمت طلا به شدت افزایش یافت، درست زمانی که نرخ بهره بالاتر رفت.

• دهه 1980 شاهد کاهش نرخ بهره و نزولی بازار طلا بود.

• سایر عوامل فراتر از نرخ ها - مانند پویایی عرضه و تقاضا که در بیشتر بازارهای کالایی مشاهده می شود - احتمالاً تأثیر بیشتری بر عملکرد بلندمدت طلا خواهند داشت.